آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Unsalted

ʌnˈsɔːltɪd ʌnˈsɔːltɪd

معنی unsalted | جمله با unsalted

adjective

بی نمک، بدون چاشنی نمک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

unsalted chicken

مرغ بدون نمک

unsalted butter

روغن بدون نمک

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unsalted

  1. adjective without salt or seasoning
    Synonyms:

ارجاع به لغت unsalted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsalted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unsalted

لغات نزدیک unsalted

پیشنهاد بهبود معانی