Unsatisfactory

ʌnˌsætəsˈfæktəri ʌnˌsætəsˈfæktəri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unsatisfactory
  • صفت عالی:

    most unsatisfactory

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
نامطلوب، غیر رضایت‌بخش، غیر قابل‌قبول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Primary education is in a very unsatisfactory state.
- آموزش ابتدایی، وضعیت بسیار نامطلوبی دارد.
- Contact the reseller if the printing quality is unsatisfactory and seek a replacement or refund.
- اگر کیفیت چاپ رضایت‌بخش نیست، با نمایندگی فروش تماس بگیرد و تلاش کنید که آن را تعویض کنید یا آن را پس دهید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsatisfactory

  1. adjective insufficient, inadequate
    Synonyms: amiss, bad, damaged, deficient, disappointing, disconcerting, displeasing, disquieting, distressing, disturbing, for the birds, junky, lame, mediocre, no good, not good enough, not up to par, offensive, poor, regrettable, rotten, schlocky, second, thin, unacceptable, undesirable, unsuitable, unwelcome, unworthy, upsetting, vexing, weak, wrong
    Antonyms: acceptable, adequate, ok, satisfactory, sufficient

ارجاع به لغت unsatisfactory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsatisfactory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsatisfactory

لغات نزدیک unsatisfactory

پیشنهاد بهبود معانی