فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unwonted

ʌnˈwɑːnt̬ɪd ʌnˈwəʊntɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    غیرمعتاد، غیر‌عادی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unwonted

  1. adjective Unusual
    Synonyms: unusual, uncommon, atypic, atypical, novel, infrequent, unconventional, unordinary, rare, offbeat
  2. adjective Uninformed
    Synonyms: unaccustomed, unacquainted, ignorant

ارجاع به لغت unwonted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwonted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unwonted

لغات نزدیک unwonted

پیشنهاد بهبود معانی