ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Coastal

ˈkoʊstl ˈkəʊstl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more coastal
  • صفت عالی:

    most coastal

معنی و نمونه‌جمله

  • B2
    ساحلی ،کناری
    • - Tehran is not a coastal city.
    • - تهران شهر ساحلی نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coastal

  1. adjective bordering the water
    Synonyms: along a coast, littoral, marginal, marshy, riverine, seaside, skirting

ارجاع به لغت coastal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coastal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coastal

لغات نزدیک coastal

پیشنهاد بهبود معانی