امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Littoral

ˈlɪtərəl ˈlɪtərəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
کرانه ای، ساحل، کرانه، ناحیه ساحلی، دریاکناری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- littoral zone
- بخش دریاکنار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد littoral

  1. noun The region of the shore of a lake or sea or ocean
    Synonyms:
    litoral littoral-zone sands
  1. Relating to the coastal zone between the limits of high and low tides. The littoral zone is subject to a wide range of environmental conditions, including high-energy wave action and intermittent periods of flooding and drying along with the associated fluctuations in exposure to solar radiation and extremes of temperature.
    Synonyms:
    sublittoral supralittoral

ارجاع به لغت littoral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «littoral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/littoral

لغات نزدیک littoral

پیشنهاد بهبود معانی