زیرلیوانی، زیربشقابی
Can you pass me a coaster for my drink, please?
آیا میتوانید یک زیرلیوانی برای نوشیدنیام به من بدهید لطفا؟
Be sure to use a coaster under your glass to avoid spills.
حتما زیر لیوان خود از زیرلیوانی استفاده کنید تا نریزید.
کشتی کرانهرو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The coaster docked at the small port town, ready to unload its cargo.
کشتی کرانهرو در شهر بندری کوچک ایستاد و آمادهی تخلیهی محمولهاش بود.
The modern coaster was equipped with the latest technology for a comfortable journey.
کشتی کرانهروی مدرن به آخرین فناوری برای سفری راحت مجهز شده بود.
کسبوکار تاجر (در کارهای ساحلی)
The coaster maneuvered through the busy harbor, delivering goods to various ports.
تاجر در بندر شلوغ مشغول بود و کالاها را به بنادر مختلف میرساند.
The coaster was a vital link in the coastal trade network.
تاجر یک پیوند حیاتی در شبکهی ارتباطی تجارت ساحلی بود.
ساکن کرانه، کرانهنشین، ساکن کنار دریا
The coaster enjoyed the sound of the waves on the seacoast.
کرانهنشین از صدای امواج در ساحل لذت میبرد.
The coaster spent their weekends walking along the seacoast.
کرانهنشین تعطیلات آخرهفتهی خود را با قدم زدن در کنار ساحل میگذراند.
سینی، پایه
He reached for the coaster to pour himself a glass of water.
دستش را بهسمت سینی برد تا برای خودش یک لیوان آب بریزد.
The coaster held the decanter of whiskey perfectly in place.
پایه ظرف ویسکی را کاملاً در جای خود نگه داشت.
ترنهوایی
The coaster had sharp turns.
ترنهوایی پیچهای تند داشت.
The coaster's twists left me screaming with delight.
پیچوتابهای ترنهوایی باعث شد که از هیجان جیغ بزنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coaster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coaster