آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Aground

əˈɡraʊnd əˈɡraʊnd

معنی aground | جمله با aground

adverb

به زمین، به گل نشسته، در زمین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The ship ran aground.

کشتی به گل نشست.

planes aground and aloft

هواپیماهای نشسته و در پرواز

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد aground

  1. adverb on the bottom of
    Synonyms:
    stranded stuck grounded beached ashore marooned wrecked shipwrecked disabled swamped high and dry foundered reefed
    Antonyms:

ارجاع به لغت aground

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aground» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aground

لغات نزدیک aground

پیشنهاد بهبود معانی