آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴

    Afloat

    əˈfloʊt əˈfləʊt

    معنی afloat | جمله با afloat

    adjective

    شناور، روی آب

    بعداز فعل می‌آید.

    The burning ship stayed afloat for an hour and then sank.

    کشتی مشتعل یک ساعت بر روی آب ماند؛ سپس فرو رفت.

    The empty plastic bottle was still afloat despite the waves.

    بطری پلاستیکی خالی باوجود موج‌ها همچنان شناور بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The lower deck is afloat.

    طبقه‌ی پایین کشتی را آب گرفته است.

    Rumors are afloat.

    بازار شایعات گرم است.

    adjective

    سرپا، در وضعیت مالی قابل قبول (توانایی پرداخت بدهی‌ها را داشتن)

    بعداز فعل می‌آید.

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He kept the company afloat.

    او شرکت را سرپا نگه داشت.

    Despite the depression, he kept himself afloat.

    علی‌رغم بحران اقتصادی، خودش را در وضعیت مالی قابل قبولی نگه داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد afloat

    1. adjective floating
      Synonyms:
      drifting adrift
      Antonyms:
      ashore docked aground beached

    Collocations

    keep afloat

    سرپا نگه داشتن (از لحاظ مالی) / (مجازی) جلوگیری از ورشکستگی

    سوال‌های رایج afloat

    معنی afloat به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Afloat» در زبان فارسی به «شناور»، «بر روی آب بودن» یا «سرپا ماندن» ترجمه می‌شود.

    «Afloat» واژه‌ای است که معنای اصلی آن اشاره به چیزی دارد که بر روی سطح آب قرار گرفته و غرق نشده است؛ یعنی توانسته است شناور بماند. این مفهوم در زمینه‌های دریانوردی، مهندسی و علوم طبیعی بسیار کاربردی است و بیانگر وضعیت یک جسم یا وسیله‌ای است که تعادل خود را حفظ کرده و به صورت شناور روی آب باقی مانده است.

    علاوه بر معنای فیزیکی شناوری، «afloat» در زبان انگلیسی به صورت استعاری نیز به کار می‌رود و معنای «سرپا ماندن» یا «پایدار بودن» را در موقعیت‌های مختلف اقتصادی، مالی یا شرایط سخت دارد. مثلاً وقتی گفته می‌شود «The company is barely afloat» یعنی «شرکت به سختی سرپا مانده است» یا «شرکت در شرایط مالی دشواری است اما هنوز فعالیت می‌کند». این کاربرد نشان‌دهنده مقاومت و حفظ موجودیت در شرایط ناپایدار یا چالش‌برانگیز است.

    در زندگی روزمره، استفاده از «afloat» می‌تواند به احساس ثبات و حفظ کنترل در وضعیت‌های پیچیده اشاره داشته باشد. این کلمه بیانگر توانایی فرد یا سازمان در مقابله با مشکلات، بحران‌ها و فشارهاست تا بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و غرق نشوند. به همین دلیل، «afloat» از نظر معنایی بار مثبت و امیدوارکننده‌ای دارد.

    از لحاظ دستوری، «afloat» معمولاً به صورت صفت یا قید به کار می‌رود و اغلب با فعل‌هایی مانند «keep» یا «stay» همراه است. برای مثال، در جمله «They managed to keep the business afloat» یعنی «آن‌ها موفق شدند کسب‌وکار را سرپا نگه دارند»، واژه «afloat» نقش کلیدی در بیان مفهوم حفظ وضعیت دارد.

    «Afloat» واژه‌ای است که هم در معنای فیزیکی شناوری بر آب و هم به شکل استعاری در مفهوم پایداری و مقاومت به کار می‌رود. آشنایی با کاربردهای متنوع این کلمه به بهبود فهم زبان و انتقال بهتر مفاهیم کمک می‌کند و نشان‌دهنده انعطاف معنایی واژگان در زبان انگلیسی است.

    ارجاع به لغت afloat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «afloat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afloat

    لغات نزدیک afloat

    • - aflame
    • - aflatoxin
    • - afloat
    • - aflutter
    • - afoot
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.