شناور، روی آب
بعداز فعل میآید.
The burning ship stayed afloat for an hour and then sank.
کشتی مشتعل یک ساعت بر روی آب ماند؛ سپس فرو رفت.
The empty plastic bottle was still afloat despite the waves.
بطری پلاستیکی خالی باوجود موجها همچنان شناور بود.
The lower deck is afloat.
طبقهی پایین کشتی را آب گرفته است.
Rumors are afloat.
بازار شایعات گرم است.
سرپا، در وضعیت مالی قابل قبول (توانایی پرداخت بدهیها را داشتن)
بعداز فعل میآید.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He kept the company afloat.
او شرکت را سرپا نگه داشت.
Despite the depression, he kept himself afloat.
علیرغم بحران اقتصادی، خودش را در وضعیت مالی قابل قبولی نگه داشت.
سرپا نگه داشتن (از لحاظ مالی) / (مجازی) جلوگیری از ورشکستگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «afloat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afloat