با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Afloat

əˈfloʊt əˈfləʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
شناور، در حرکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The burning ship stayed afloat for an hour and then sank.
- کشتی مشتعل یک ساعت بر روی آب ماند؛ سپس فرو رفت.
- The lower deck is afloat.
- طبقه‌ی پایین کشتی را آب گرفته است.
- Rumors are afloat.
- بازار شایعات گرم است.
- He kept the company afloat.
- او شرکت را روی پای خود نگه داشت.
- Despite the depression, he kept himself afloat.
- علیرغم بحران اقتصادی او خودش را حفظ کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد afloat

  1. adjective floating
    Synonyms: adrift, drifting
    Antonyms: ashore, docked, beached, aground

ارجاع به لغت afloat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afloat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/afloat

لغات نزدیک afloat

پیشنهاد بهبود معانی