فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ashore

əˈʃɔːr əˈʃɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

در کنار، در ساحل، به کنار، به طرف ساحل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Row the boat ashore!

قایق را به سوی ساحل پارو بزن!

An old sailor who is spending his sad retirement ashore.

ملوان پیری که بازنشستگی غم‌انگیز خود را در خشکی می‌گذراند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ashore

  1. adverb toward, onto land from water
    Synonyms:
    on land on shore shorewards beached aground
    Antonyms:
    asea

ارجاع به لغت ashore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ashore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ashore

لغات نزدیک ashore

پیشنهاد بهبود معانی