Adrift

əˈdrɪft əˈdrɪft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb
دستخوش طوفان، غوطه‌ور(روی آب)، (مجازاً) آواره، بدون هدف، سرگردان، شناور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Suddenly, I realized that I was jobless and adrift.
- ناگهان احساس کردم که بیکار و سرگردانم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adrift

  1. adverb floating out of control
    Synonyms: afloat, drifting, loose, unanchored, unmoored
    Antonyms: anchored, stable, tied down
  2. adverb without purpose
    Synonyms: aimless, directionless, goalless, purposeless
    Antonyms: determined, purposeful
  3. adverb off course
    Synonyms: amiss, astray, erring, wrong
    Antonyms: on course, on target

ارجاع به لغت adrift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adrift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adrift

لغات نزدیک adrift

پیشنهاد بهبود معانی