با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Invasion

ɪnˈveɪʒn ɪnˈveɪʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    invasions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
تاخت‌وتاز، هجوم، تهاجم، حمله، یورش، تعرض، تجاوز، تازش، تاخت، گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The history books are filled with stories of conquest and invasion.
- کتاب‌های تاریخ پر از داستان‌های تسخیر و تهاجم‌اند.
- The invasion of ants in my kitchen was difficult to control.
- کنترل حمله‌ی مورچه‌ها به آشپزخانه‌ام سخت بود.
- the invasion of England by the Normans in A.D. 1066
- گرفتن انگلستان توسط نورمان‌ها در سال 1066 میلادی
- the invasion of privacy of a newly married couple
- به هم زدن خلوت یک زوج تازه ازدواج کرده
- the invasion of the body by a disease
- مورد تهاجم قرار گرفتن بدن توسط یک بیماری
- the annual invasion of France by tourists
- هجوم سالیانه‌ی جهانگردان به فرانسه
- a severe locust invasion
- هجوم شدید ملخ
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invasion

  1. noun attack, encroachment
    Synonyms: aggression, assault, breach, entrenchment, foray, forced entrance, incursion, infiltration, infraction, infringement, inroad, intrusion, irruption, maraud, offense, offensive, onslaught, overstepping, raid, transgression, trespass, usurpation, violation
    Antonyms: retreat, surrender, withdrawal

ارجاع به لغت invasion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invasion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invasion

لغات نزدیک invasion

پیشنهاد بهبود معانی