Infringement

ˌɪnˈfrɪndʒmənt ɪnˈfrɪndʒmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    infringements

معنی

noun countable uncountable
حقوق تخلف، قانون‌شکنی، (به حقوق دیگران) تجاوز، تعدی، تخطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infringement

  1. noun breach
    Synonyms: infraction, invasion, transgression, violation

ارجاع به لغت infringement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infringement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infringement

لغات نزدیک infringement

پیشنهاد بهبود معانی