امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Infiltration

    ˌɪnfəlˈtreɪʃn̩ ˌɪnfɪlˈtreɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      infiltrations

    معنی‌ها

    noun
    نفوذ، رسوخ، نشت، تراوش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun
    پزشکی ارتشاح link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد infiltration

    1. noun The slow passage of a liquid through a filtering medium
      Synonyms:
      percolation

    ارجاع به لغت infiltration

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «infiltration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infiltration

    لغات نزدیک infiltration

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return