آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Inroad

ˈɪnroʊdz ˈɪnrəʊd

معنی inroad | جمله با inroad

noun

تاخت‌و‌تاز، تهاجم، تعدی، هجوم، حمله، تکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the Mongolian inroads into Iran and Russia

تاخت‌وتازهای مغولان در ایران و روسیه

to make inroads into ...

یورش بردن به درون ...

نمونه‌جمله‌های بیشتر

their inroads into our domestic markets

پیشرفت آنان در بازارهای داخلی ما

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inroad

  1. noun advance, foray

ارجاع به لغت inroad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inroad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inroad

لغات نزدیک inroad

پیشنهاد بهبود معانی