Encroachment

ɪnˈkroʊt͡ʃmənt ɪnˈkrəʊt͡ʃmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    encroachments

معنی

noun
تجاوز، تعدی، تخطی، دست‌اندازی، دست‌یازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encroachment

  1. noun infringement
    Synonyms: invasion, trespass, inroad, intrusion

ارجاع به لغت encroachment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encroachment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encroachment

لغات نزدیک encroachment

پیشنهاد بهبود معانی