گذشتهی ساده:
forayedشکل سوم:
forayedسومشخص مفرد:
foraysوجه وصفی حال:
forayingشکل جمع:
foraysتاختوتاز کردن، تهاجم، تاراج، چپاول، تهاجم کردن، بیغما بردن، چپاول کردن، حمله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
our company's first foray into the wool market
اولین یورش شرکت ما در بازار پشم
(در چیزی) به تاخت و تاز پرداختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foray» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foray