Bombardment

bɑːmˈbɑːrdmənt bɒmˈbɑːdmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bombardments

معنی

noun
بمباران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bombardment

  1. noun barrage
    Synonyms:
    attack assault bombing shelling onslaught blitz blitzkrieg

ارجاع به لغت bombardment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bombardment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bombardment

لغات نزدیک bombardment

پیشنهاد بهبود معانی