گذشتهی ساده:
bombedشکل سوم:
bombedسومشخص مفرد:
bombsشکل جمع:
bombingsبمباران
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Heavy bombing has gutted the city.
بمباران شدید، شهر را ویران کرده است.
There was a wave of bombings in the south of the country.
موجی از بمباران و حملهی هوایی در جنوب کشور شروع شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bombing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bombing