امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bombing

ˈbɑːmɪŋ ˈbɒmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bombed
  • شکل سوم:

    bombed
  • سوم‌شخص مفرد:

    bombs
  • شکل جمع:

    bombings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2
بمباران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Heavy bombing has gutted the city.
- بمباران شدید، شهر را ویران کرده است.
- There was a wave of bombings in the south of the country.
- موجی از بمباران و حمله‌ی هوایی در جنوب کشور شروع شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bombing

  1. noun bombardment
    Synonyms: shelling, air attack, air campaign, air strike, bombing run, air raid, air assault

ارجاع به لغت bombing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bombing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bombing

لغات نزدیک bombing

پیشنهاد بهبود معانی