Bombproof

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قادر به تحمل انفجار بمب (مثل برخی پناهگاه‌ها و غیره)، پادبمب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bombproof

  1. noun a chamber (often underground) reinforced against bombing and provided with food and living facilities; used during air raids
    Synonyms:
    air-raid-shelter bomb-shelter
  1. adjective able to resist the explosive force of bombs and shells
    Synonyms:
    shellproof

ارجاع به لغت bombproof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bombproof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bombproof

لغات نزدیک bombproof

پیشنهاد بهبود معانی