کثرت، ازدیاد، فراوانی، وفور، بسیاری، خیل عظیم، مقدار انبوه، مقدار زیاد، مقدار فراوان
I have to read a plethora of letters every day.
هر روز باید یک خروار نامه بخوانم.
He was astounded by the plethora of choices available at the store.
او از کثرت گزینههای موجود در فروشگاه حیرتزده شده بود.
There is a plethora of opportunities available, but Hana doesn't know where to start.
فرصتهای زیادی وجود دارد، اما هانا نمیداند که از کجا شروع کند.
پزشکی ازدیاد خون، افزایش حجم خون (افزایش غیرمعمول و بیش از حد حجم خون که معمولاً با تورم و رنگ صورت گلگون همراه است)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was experiencing a plethora due to an imbalance in her circulatory system.
او بهدلیل عدم تعادل در سیستم گردش خون خود دچار افزایش حجم خون شده بود.
Plethora can be a sign of an underlying medical condition affecting blood circulation
ازدیاد خون میتواند نشانهای از بیماریای زمینهای باشد که بر گردش خون تاثیر میگذارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plethora» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plethora