آخرین به‌روزرسانی:

Plethoric

pleˈθɔːrɪk pleˈθɒrɪk

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

وابسته به پرخونی، پر‌خون، فزون خون

adjective

مفرط، فزون از نیاز، زیاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Plethoric volumes that collect dust in his house.

کتاب‌های زیادی که در خانه‌ی او گرد و غبار جمع می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plethoric

  1. adjective excessively abundant
    Synonyms:
    filled overabundant rife grown swollen

ارجاع به لغت plethoric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plethoric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plethoric

لغات نزدیک plethoric

پیشنهاد بهبود معانی