فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overabundance

American: ˈovərəˈbəndəns British: ˈovərəˈbəndəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    وفور بیش‌از‌حد، بیش فراوانی، بیش زیادی
    • - an overabundance of lazy workers
    • - فراوانی بیش از حد کارگران تنبل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overabundance

  1. noun excess
    Synonyms: embarrassment of riches, glut, nimiety, overflow, overkill, overmuch, oversupply, plethora, profusion, superabundance, superfluity, surfeit, surplus, surplusage, too much
    Antonyms: lack, need, scarcity, want

ارجاع به لغت overabundance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overabundance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overabundance

لغات نزدیک overabundance

پیشنهاد بهبود معانی