گذشتهی ساده:
floodedشکل سوم:
floodedسومشخص مفرد:
floodsوجه وصفی حال:
floodingشکل جمع:
floodsسیل آمدن، طغیان کردن، سیلزده کردن، پر از آب شدن، زیر آب رفتن، غرق شدن، سرازیر شدن، بالا آمدن (آب)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
My basement is flooded.
زیرزمین (خانهی) من زیر آب رفته است.
The river is flooding.
رودخانه درحال طغیان کردن است.
Rain water flooded the city.
آب باران شهر را زیر آب برد.
پر شدن (با مقدار یا حجم زیاد)، سیلوار ریختن، هجوم آوردن، فراگرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Music flooded the room.
موسیقی اتاق را فراگرفت.
to flood the carburetor
پر شدن کاربوراتور
آبوهوا سیل، تندآب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
Heavy rains caused a flood in Ghamsar.
بارانهای سنگین در قمصر سیل ایجاد کرد.
The flood destroyed many homes.
سیل خانههای بسیاری را ویران کرد.
flood water
سیلاب
مقدار زیاد، حجم زیاد، سیلی از
a flood of words
سیلی از واژهها
The flood of questions from reporters overwhelmed the politician.
حجم زیادی از سوالات خبرنگاران این سیاستمدار را دستپاچه کرد.
تاریخ (با حرف بزرگ) طوفان نوح
According to biblical accounts, God sent a Flood as punishment for humanity's sins.
براساس حکایات کتاب مقدس، خداوند طوفان نوح را بهعنوان مجازات گناهان بشر فرستاد.
The inhabitants of Earth had no choice but to seek refuge from the disastrous Flood in Noah's ark.
زمینیان چارهای جز پناه بردن از طوفان خطرناک در کشتی نوح نداشتند.
نورافکن
We need to install additional floodlights in the backyard for better security.
برای امنیت بهتر باید نورافکنهای اضافی در حیاطخلوت نصب کنیم.
The bright floodlights on the stage made the performers shine even more brightly.
نورافکنهای روشن روی صحنه باعث درخشش بیشتر اجراکنندگان شد.
(انجیل) طوفان نوح
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flood