گذشتهی ساده:
bombardedشکل سوم:
bombardedسومشخص مفرد:
bombardsوجه وصفی حال:
bombardingشکل جمع:
bombardsبمباران کردن، بتوپ بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They bombarded the city with heavy artillery.
آنها شهر را با توپخانه سنگین گلولهباران کردند.
The reporters bombarded him with questions.
خبرنگاران او را سؤالپیچ کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bombard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bombard