Strafe

streɪf streɪf / / strɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
با هواپیما زیر رگبار مسلسل و توپ گرفتن، به باد انتقاد گرفتن، سرگردان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strafe

  1. verb To fight offensively; used of an army
    Synonyms: bombard, storm, barrage, shell

ارجاع به لغت strafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strafe

لغات نزدیک strafe

پیشنهاد بهبود معانی