امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Strafe

streɪf streɪf / / strɑːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    strafed
  • شکل سوم:

    strafed
  • سوم‌شخص مفرد:

    strafes
  • وجه وصفی حال:

    strafing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(با وسایل نقلیه‌ی هوایی و از ارتفاع پایین) به رگبار بستن، زیر آتش گرفتن، قلع‌وقمع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The drone strafed the target area.
- پهپاد منطقه‌ی هدف را به رگبار بست.
- The command was given to strafe the coastline.
- فرمان به رگبار بستن نوار ساحلی دشمن صادر شد.
- The pilot decided to strafe the enemy encampment with his fighter jet.
- خلبان تصمیم گرفت که با جت جنگنده‌ی خود اردوگاه دشمن را زیر آتش بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strafe

  1. verb to attack a ground target from a low-flying aircraft, typically by firing machine guns or cannons
    Synonyms:
    bombard storm barrage shell

ارجاع به لغت strafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strafe

لغات نزدیک strafe

پیشنهاد بهبود معانی