فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Strafe

streɪf streɪf / / strɑːf

گذشته‌ی ساده:

strafed

شکل سوم:

strafed

سوم‌شخص مفرد:

strafes

وجه وصفی حال:

strafing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(با وسایل نقلیه‌ی هوایی و از ارتفاع پایین) به رگبار بستن، زیر آتش گرفتن، قلع‌وقمع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The drone strafed the target area.

پهپاد منطقه‌ی هدف را به رگبار بست.

The command was given to strafe the coastline.

فرمان به رگبار بستن نوار ساحلی دشمن صادر شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The pilot decided to strafe the enemy encampment with his fighter jet.

خلبان تصمیم گرفت که با جت جنگنده‌ی خود اردوگاه دشمن را زیر آتش بگیرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strafe

  1. verb to attack a ground target from a low-flying aircraft, typically by firing machine guns or cannons
    Synonyms:
    bombard shell barrage storm

ارجاع به لغت strafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strafe

لغات نزدیک strafe

پیشنهاد بهبود معانی