گذشتهی ساده:
stripedشکل سوم:
stripedسومشخص مفرد:
stripesوجه وصفی حال:
stripingشکل جمع:
stripesراهراه، نوار (که از نظر رنگ یا بافت و غیره با زمینه فرق دارد)، خط (نقش و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
a white table-cloth with yellow stripes
رومیزیای سفید با راهراههای زرد
a tiger's black stripes
راهراههای مشکی پلنگ
a white stripe down the center of the road
یک خط سفید در وسط جاده
The plate has a red stripe along the edge.
خطی قرمز در امتداد لبهی بشقاب وجود دارد.
نواره (در لباس نظامی که نشاندهندهی درجه است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
How many stripes are there on a sergeant's sleeve?
روی آستین گروهبان چند نواره وجود دارد؟
The sergeant proudly displayed his three stripes on his uniform.
گروهبان با افتخار سه نوارهی روی یونیفرم خود را نشان داد.
قدیمی ضربه (شلاق) (به شکل نوار) (معمولاً بهصورت جمع میآید)
He was given fifty stripes.
به او پنجاه ضربه زدند.
The sergeant administered stripes to the soldier for insubordination.
گروهبان به سرباز به دلیل نافرمانی چندین ضربه شلاق زد.
راهراه کردن
She striped the walls of her bedroom.
دیوارهای اتاق خوابش را راهراه کرد.
The barber expertly striped the customer's hair.
آرایشگر موهای مشتری را ماهرانه راهراه کرد.
نوع، گونه، دسته، قسم
athletes of various stripes
انواع مختلف ورزشکاران
entrepreneurs of all stripes
دستههای مختلف کارآفرینان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stripe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stripe