Striate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive adjective
خط‌دار، شیار‌دار، مخطط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد striate

  1. verb To mark with a line or band, as of different color or texture
    Synonyms: streak, stripe, variegate

ارجاع به لغت striate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «striate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/striate

لغات نزدیک striate

پیشنهاد بهبود معانی