Stria

ˈstraɪə ˈstraɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خط، شیار، خیاره، نوار باریک، هریک از خطوط موازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stria

  1. noun A stripe or stripes of contrasting color
    Synonyms: striation, band, banding

ارجاع به لغت stria

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stria» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stria

لغات نزدیک stria

پیشنهاد بهبود معانی