فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Variegate

ˈveriːəˌɡeɪt ˈveərɪɡeɪt

معنی

verb - transitive

رنگارنگ کردن، خال‌خال کردن، جورواجور کردن، متنوع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد variegate

  1. verb to mark with a line or band, as of different color or texture
    Synonyms:
    stripe streak striate
  1. verb make something more diverse and varied
    Synonyms:
    vary diversify mottle motley spatter

ارجاع به لغت variegate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «variegate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/variegate

لغات نزدیک variegate

پیشنهاد بهبود معانی