فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Variegated

ˈveriəɡeɪt̬ɪd ˈveərɪɡeɪtɪd

صفت تفضیلی:

more variegated

صفت عالی:

most variegated

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

رنگارنگ، الوان، چندرنگه، ملون، چندرنگ، چندفام، متلون

a variegated tulip

لاله‌ی چندرنگ

adjective

متنوع، چندگونه، چندسان، گوناگون، مختلف، جورواجور، مختلف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a variegated crowd

یک جماعت جوراجور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد variegated

  1. adjective diversified; varicolored
    Synonyms:
    varied diverse assorted mixed multicolored multicolor motley checkered spotted striped streaked patched changeable mottled particolored kaleidoscopic versicolor

ارجاع به لغت variegated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «variegated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/variegated

لغات نزدیک variegated

پیشنهاد بهبود معانی