با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Multicolored

    American: ˌməltiˈkələrd British: ˌməltiˈkələrd
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ multicoloured یا multi-coloured نوشته می‌شود.

    این لغت در انگلیسی آمریکایی به‌صورتِ multi-colored نیز نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (داشتن بیشتر از دو رنگ) رنگارنگ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - multicoloured fish
    - ماهی رنگارنگ
    - a multicolored dress
    - لباس رنگارنگ
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد multicolored

    1. adjective having various hues
      Synonyms: checkered, dappled, flecked, kaleidoscopic, marbled, motley, mottled, multicolor, particolored, piebald, pied, polychrome, prismatic, speckled, spotted, streaked, varicolored, veined, versicolor
      Antonyms: monochrome

    لغات هم‌خانواده multicolored

    ارجاع به لغت multicolored

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «multicolored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multicolored

    لغات نزدیک multicolored

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی