فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Discolored

dɪˈskʌlɚd dɪˈskʌləd

سوم‌شخص مفرد:

discolors

وجه وصفی حال:

discoloring

توضیحات:

این صفت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ discoloured نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(به گونه‌ای که جذابیت کمتری داشته باشد) تغییررنگ‌داده، بی‌رنگ‌ورو، رنگ‌رفته، رنگ‌پریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

discolored teeth

دندان‌های بی‌رنگ‌ورو

His jacket was discoloured.

ژاکتش رنگ‌پریده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discolored

  1. verb change color, often in an undesired manner
    Synonyms:
    stained colored spotted smeared faded rusted tarnished streaked blotted smutted sullied defiled bleached besmirched
    Antonyms:
    brightened colored

لغات هم‌خانواده discolored

  • verb - transitive
    color

ارجاع به لغت discolored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discolored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discolored

لغات نزدیک discolored

پیشنهاد بهبود معانی