Speckled

ˈspekld ˈspekld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more speckled
  • صفت عالی:

    most speckled

معنی

خال‌دار، لکه‌دار، لک‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد speckled

  1. adjective dotted
    Synonyms:
    spotted spotty flecked peppered dappled freckled stippled mottled patched patchy punctate sprinkled studded variegated brindled motley particolored flaked mosaic
    Antonyms:
    plain unspeckled

ارجاع به لغت speckled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «speckled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/speckled

لغات نزدیک speckled

پیشنهاد بهبود معانی