کلمهی punctate در زبان فارسی به «نقطهنقطه»، «خالخال» یا «دارای لکههای کوچک» ترجمه میشود.
این صفت معمولاً برای توصیف سطح یا بافت یک شیء به کار میرود که با نقاط ریز، لکهها یا علامتهای پراکنده مشخص شده باشد. ویژگی «punctate» نشاندهندهی وجود جزئیات ظریف و پراکنده است و در زیستشناسی، گیاهشناسی، زمینشناسی و هنر برای توصیف بافتها، ساختارها و الگوها کاربرد دارد.
در زیستشناسی و گیاهشناسی، این واژه برای توصیف برگها، پوست میوهها، ساقهها و حتی سلولها به کار میرود. وقتی گفته میشود سطح یک برگ punctate است، منظور وجود نقاط ریز یا حفرههای پراکنده روی آن است که ممکن است عملکردهای زیستی مانند جذب نور، تهویه یا تبادل مواد را تسهیل کنند. این ویژگیها به گیاه کمک میکنند تا با محیط خود بهتر سازگار شود و عملکرد بهینه داشته باشد.
در زمینشناسی و مواد معدنی نیز اصطلاح punctate برای توصیف سنگها، مواد معدنی یا سطوحی به کار میرود که دارای نقاط ریز و پراکنده هستند. این مشخصه میتواند نشانهای از ترکیب شیمیایی، بافت بلوری یا فرایندهای طبیعی تشکیلدهندهی ماده باشد. تحلیل و مطالعه این نقاط کوچک میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره منشأ و ویژگیهای ماده فراهم کند.
در هنر و طراحی، «punctate» برای توصیف بافتها، نقشها یا الگوهای ظریف و نقطهای استفاده میشود. هنرمندان ممکن است از این تکنیک برای ایجاد عمق، جزئیات یا اثرات بصری خاص بهره ببرند. نقاط ریز و پراکنده در طراحی و نقاشی، حس ظرافت و جزئیات دقیق را منتقل میکنند و به تصویر یا اثر هنری بعد و زندگی میبخشند.
کلمهی punctate مفهومی دقیق و تخصصی است که برای توصیف ویژگیهای نقطهای و پراکنده در طبیعت، مواد و هنر به کار میرود. استفاده از این واژه به افراد کمک میکند تا سطحها، بافتها و جزئیات ظریف را به شکل روشن و علمی توصیف کنند و در مکالمه، نوشتار پژوهشی یا تحلیل هنری از دقت و وضوح بیشتری برخوردار باشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «punctate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/punctate