آخرین به‌روزرسانی:

Patchy

ˈpætʃi ˈpætʃi

صفت تفضیلی:

patchier

صفت عالی:

patchiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective

تکه‌تکه، وصله‌وصله، جور‌به‌جور، وصله‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

patchy clouds

ابرهای منقطع

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patchy

  1. adjective spotty, not consistent
    Synonyms:
    irregular uneven variable varying erratic fitful random sketchy
    Antonyms:
    regular consistent continuous unspotted

سوال‌های رایج patchy

صفت تفضیلی patchy چی میشه؟

صفت تفضیلی patchy در زبان انگلیسی patchier است.

صفت عالی patchy چی میشه؟

صفت عالی patchy در زبان انگلیسی patchiest است.

ارجاع به لغت patchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patchy

لغات نزدیک patchy

پیشنهاد بهبود معانی