آخرین به‌روزرسانی:

Pate

peɪt peɪt peɪt peɪt

معنی

کله، سر، سر یا قسمتی از سر انسان، مغز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pate

  1. noun the uppermost part of the body
    Synonyms:
    head brain intellect poll dome crown noggin nut noodle noddle bean block conk

ارجاع به لغت pate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pate

لغات نزدیک pate

پیشنهاد بهبود معانی