فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Prismatic

prɪzˈmætɪk prɪzˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    منشوری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد prismatic

  1. adjective Shining
    Synonyms: chromatic, kaleidoscopic, colorful

ارجاع به لغت prismatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prismatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prismatic

لغات نزدیک prismatic

پیشنهاد بهبود معانی