شکل جمع:
processionsحرکت دستهجمعی، ترقی تصاعدی، ترقی، بهصورت صفوف منظم، دسته راه انداختن، در صفوف منظم پیشرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The funeral procession moved slowly.
صف همراهان جنازه به آهستگی حرکت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «procession» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/procession