فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Motorcade

ˈmoʊt̬ərkeɪd ˈməʊtəkeɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کاروان سواره، کاروان خودرو، کاروان موتوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The motorcade passed by with flashing lights and blaring sirens.

کاروان سواره با چراغ‌های چشمک‌زن و سروصدا از آنجا گذشت.

The motorcade stretched for miles, with police cars leading the way.

کاروان سواره کیلومترها امتداد داشت و خودروهای پلیس جلوتر بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motorcade

  1. noun procession of motor vehicles
    Synonyms:
    parade convoy caravan

ارجاع به لغت motorcade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motorcade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/motorcade

لغات نزدیک motorcade

پیشنهاد بهبود معانی