با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Motorcade

ˈmoʊt̬ərkeɪd ˈməʊtəkeɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کاروان سواره، کاروان خودرو، کاروان موتوری
- The motorcade passed by with flashing lights and blaring sirens.
- کاروان سواره با چراغ‌های چشمک‌زن و سروصدا از آنجا گذشت.
- The motorcade stretched for miles, with police cars leading the way.
- کاروان سواره کیلومترها امتداد داشت و خودروهای پلیس جلوتر بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motorcade

  1. noun procession of motor vehicles
    Synonyms: caravan, convoy, parade

ارجاع به لغت motorcade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motorcade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motorcade

لغات نزدیک motorcade

پیشنهاد بهبود معانی