فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cortege

kɔːrˈteʒ kɔːˈteɪʒ

شکل جمع:

corteges

توضیحات:

همچنین cortège نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار cortege رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دسته‌ای از ملتزمین، گروهی از همراهان، دسته‌ای از خدم‌وحشم

The president's cortege arrived at the airport.

گروهی از همراهان رئیس‌جمهور وارد فرودگاه شدند.

the bride's cortège

دسته‌ای از همراهان عروس

noun countable

جمعیت یا دسته‌ای از مردم، مشایعت‌کنندگان، مشایعین (به‌ویژه در تشییع جنازه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

funeral cortege

مشایعت‌کنندگان جنازه

The cortege moved slowly through the streets, mourners dressed in black walking behind the hearse.

مشایعین به‌آهستگی در خیابان‌ها حرکت می‌کردند، عزاداران لباس سیاه به تن داشتند و پشت خودروی حمل تابوت راه می‌رفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cortege

  1. noun the group following and attending to some important person
    Synonyms:
    entourage train procession retinue suite line caravan

ارجاع به لغت cortege

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cortege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cortege

لغات نزدیک cortege

پیشنهاد بهبود معانی