فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Entourage

ˌɑːntuːˈrɑːʒ ˈɒntʊrɑːʒ

شکل جمع:

entourages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

محیط، دور و بر اطرافیان، دوستان، همراهان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the bridegroom's entourage

همراهان داماد

the prime minister and his entourage

نخست‌وزیر و همراهانش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entourage

  1. noun followers
    Synonyms:
    associates companions company attendants groupies staff retainers escort following suite cortege train retinue court courtiers hangers-on sycophants toadies
    Antonyms:
    leader

ارجاع به لغت entourage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entourage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entourage

لغات نزدیک entourage

پیشنهاد بهبود معانی