فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Intimation

ˌɪntəˈmeɪʃn ˌɪntəˈmeɪʃn

معنی

noun

اشاره، آگاهی،خبر، اعلام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intimation

  1. noun clue, hint
    Synonyms:
    hint suggestion indication notice warning tip trace suspicion inkling notion reminder communication announcement declaration cue telltale shade shadow implication allusion insinuation innuendo wind breath strain streak tinge

ارجاع به لغت intimation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intimation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intimation

لغات نزدیک intimation

پیشنهاد بهبود معانی