با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Reminder

rɪˈmaɪndər rɪˈmaɪndə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reminders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • countable C1
    یاد‌آور، یاد‌آوری‌کننده، یاد‌آوری
  • countable
    تذکر، یاد آوری
    • - He tied a string around his finger as a reminder.
    • - برای یادآوری ریسمانی به دور انگشت خود بست.
    • - Destroyed buildings were the sad reminders of war.
    • - ساختمان‌های ویران یادآور حزن‌انگیز جنگ بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد reminder

  1. noun warning, notice; keepsake
    Synonyms: admonition, expression, gesture, hint, indication, intimation, memento, memo, memorandum, memorial, note, relic, remembrance, remembrancer, sign, souvenir, suggestion, token, trinket, trophy
    Antonyms: forgetfulness

لغات هم‌خانواده reminder

ارجاع به لغت reminder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reminder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reminder

لغات نزدیک reminder

پیشنهاد بهبود معانی