از روی بیفکری، با بیفکری، با بیخیالی، از روی بیخیالی، بهطور بیهدف، سبکسرانه (بدون توجه به عواقب و پیامدهای احتمالی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some children started mindlessly hurling stones at passing vehicles.
برخی از کودکان از روی بیفکری شروع به پرتاب سنگ به سمت خودروهای عبوری کردند.
The students mindlessly copied the answers from their classmate's test.
دانشآموزان پاسخهای آزمون همکلاسیشان را سبکسرانه کپی کردند.
They sat around mindlessly watching TV.
آنها بهطور بیهدف به تماشای تلویزیون نشستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mindlessly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mindlessly