بیفکر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He believed that even the sea was not mindless.
او معتقد بود که حتی دریا هم فاقد عقل و شعور نیست.
the mindless force of a storm
طوفان سردرگم
He became mindless of his father's warning.
او اخطار پدرش را از یاد برد.
They swam for hours mindless of sharks.
ساعتها بدون توجه به کوسهماهیها شنا میکردند.
کلمهی mindless در زبان فارسی به «بیفکر»، «بیتأمل»، یا در برخی بافتها «بیهدف» ترجمه میشود.
این واژه از دو بخش mind (ذهن) و less- (بدون) تشکیل شده است و به معنای انجام کاری بدون آگاهی، منطق یا قصد آگاهانه است. مفهوم mindless هم میتواند جنبهی انتقادی داشته باشد — مانند رفتار یا تصمیمی که از روی ناآگاهی انجام میشود — و هم میتواند در توصیف آرامش یا رهایی از فکر در معنایی مثبت به کار رود، مانند mindless relaxation (آرامش بدون فکر).
در معنای منفی، mindless معمولاً به رفتارهایی اشاره دارد که بدون اندیشه، دقت یا درک صورت میگیرند. هنگامی که کسی کاری را «بیفکرانه» انجام میدهد، به پیامدها یا تأثیرات آن توجهی ندارد. در روانشناسی اجتماعی، رفتارهای mindless گاهی نتیجهی تأثیر محیط، فشار گروهی یا عادتهای ناهشیارانه هستند. برای مثال، زمانی که افراد در شبکههای اجتماعی محتوا را بدون تفکر منتشر میکنند یا از روی تقلید رفتاری را تکرار مینمایند، این کنشها نمونهای از mindless behavior محسوب میشوند. چنین رفتارهایی گاهی میتوانند به نتایج اجتماعی گستردهای منجر شوند، زیرا فقدان آگاهی جمعی زمینهساز تصمیمات نادرست یا واکنشهای هیجانی میگردد.
از دیدگاه فلسفی، واژهی mindless بازتابی از مفهوم نبود آگاهی یا هوشیاری است. فیلسوفان ذهن از این واژه برای اشاره به کنشهایی استفاده میکنند که بهصورت خودکار یا غریزی انجام میشوند، بدون اینکه نیاز به اندیشهی آگاهانه باشد. مثلاً وقتی انسان در حال رانندگی مسیر آشنایی است و متوجه نیست چگونه به مقصد رسیده، این وضعیت نوعی «mindless state» تلقی میشود. در چنین لحظاتی، ذهن در حالت نیمههوشیار عمل میکند و کنترل رفتار به عهدهی حافظهی عضلانی و فرآیندهای ناخودآگاه است. بنابراین، mindlessness میتواند نتیجهی تمرکز بیش از حد یا برعکس، نبود تمرکز کامل باشد.
در فرهنگ عمومی و زبان روزمره، mindless گاه برای توصیف سرگرمیها یا فعالیتهای سادهای به کار میرود که نیازی به تفکر عمیق ندارند. برای نمونه، تماشای یک برنامهی تلویزیونی سبک یا بازی ویدیویی ساده ممکن است نوعی mindless fun تلقی شود. در این معنا، واژه بار منفی ندارد؛ بلکه نشانهی استراحت ذهنی است. در جهانی که پر از فشارهای ذهنی و اطلاعات سنگین است، چنین فعالیتهایی فرصتی برای بازگشت آرامش و تخلیهی روانی محسوب میشوند. این کاربرد، نشاندهندهی دوگانگی معنایی واژه است: از یک سو، فقدان اندیشه را نکوهش میکند، و از سوی دیگر، از رهایی موقت از اندیشه دفاع میکند.
در ادبیات و هنر، mindlessness گاهی به عنوان استعارهای برای پوچی، بیمعنایی یا ازخودبیگانگی به کار میرود. نویسندگان و فیلمسازان از این واژه برای نقد جوامعی استفاده میکنند که در آن انسانها بدون تفکر مستقل زندگی میکنند و تنها به تکرار عادات و الگوهای تحمیلشده بسنده مینمایند. چنین برداشتی از mindless به ما یادآوری میکند که آگاهی، تفکر و تأمل بخشهای اساسی از انسان بودناند و نبود آنها به تهی شدن از معنا میانجامد.
mindless واژهای است که مرز باریکی میان «آرامش از اندیشه» و «فقدان اندیشه» را نشان میدهد. این کلمه میتواند هشدار دهد که بیفکری خطرناک است، اما در عین حال، یادآور باشد که گاهی رهایی از فکر نیز ضروری است. ذهن انسان نیاز دارد هم بیندیشد و هم بیاساید، و میان این دو حالت تعادل برقرار کند. mindless در زبان انگلیسی مفهومی چندلایه و فلسفی دارد؛ واژهای که هم ما را از ناآگاهی برحذر میدارد و هم ارزش سکوت و آرامش ذهن را یادآور میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mindless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mindless