صفت تفضیلی:
more moronicصفت عالی:
most moronicکودن، ابله، احمق، احمقانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
some moronic suggestions
پیشنهادهایی احمقانه
I was not laughing at what he said, but at his moronic method of delivery.
من به آنچه که گفت نخندیدم بلکه به روش احمقانهی گفتنش خندیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moronic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moronic