گذشتهی ساده:
gesturedشکل سوم:
gesturedسومشخص مفرد:
gesturesوجه وصفی حال:
gesturingشکل جمع:
gesturesاشاره، حرکت، ادا، علامت (حرکت دست، سر و... برای بیان احساسات)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He dismissed us with a head gesture.
با حرکت سر ما را مرخص کرد.
A thumbs-up is a universal gesture for approval.
نشان دادن شست به بالا، اشارهای جهانی برای تأیید است.
حرکت، ژست، نشانه، علامت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sent me a card as a gesture of sympathy.
به علامت همدردی کارتی برایم فرستاد.
Sending flowers was just a small gesture to say thank you.
فرستادن گلها فقط حرکتی کوچک برای تشکر بود.
با اشاره چیزی را نشان دادن، علامت دادن، با حرکت نشان دادن
The drowning man was gesturing desperately with his hands.
مردی که در حال غرق شدن بود از فرط بیچارگی با دستهایش علامت میداد.
The teacher gestured for the student to come forward.
معلم، با اشاره از دانشآموز خواست جلو بیاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gesture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gesture