گذشتهی ساده:
shruggedشکل سوم:
shruggedسومشخص مفرد:
shrugsوجه وصفی حال:
shruggingشکل جمع:
shrugsشانه را بالا انداختن، منقبض کردن
I told him not to smoke, but he shrugged and lighted another cigarette.
به او گفتم که سیگار نکشد؛ ولی او شانه بالا انداخت و یک سیگار دیگر روشن کرد.
She shrugged off all criticism and continued doing what she believed in.
او به انتقادات اعتنایی نکرد و مثل سابق طبق اعتقاد خود عمل کرد.
بالا انداختن شانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The shrug of her shoulder showed her contempt.
شانه بالا انداختنش حاکی از بیاعتناییاش بود.
He gave a shrug and went on smoking.
شانهای بالا انداخت و به سیگار کشیدن ادامه داد.
با بیاعتنایی تلقی کردن، ناچیز شمردن، خم به ابرو نیاوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shrug» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shrug