شکل جمع:
pantomimesادابازی، حرکات نمایشی، نمایش صامت بهخصوص با ماسک، ادا و اطوار درآوردن نمایشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He danced and then pantomimed the killing of a lamb.
او رقصید و سپس کشتن یک گوسفند را بهطور صامت نمایش داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pantomime» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pantomime