امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pantomime

ˈpæntəmaɪm ˈpæntəmaɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pantomimes

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb
ادابازی، حرکات نمایشی، نمایش صامت به‌خصوص با ماسک، ادا و اطوار درآوردن نمایشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He danced and then pantomimed the killing of a lamb.
- او رقصید و سپس کشتن یک گوسفند را به‌طور صامت نمایش داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pantomime

  1. noun A performance using gestures and body movements without words
    Synonyms:
    mime dumb-show sign sign-language mimicry play without words acting without speech charade
  1. verb Act out without words but with gestures and bodily movements only
    Synonyms:
    mime

ارجاع به لغت pantomime

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pantomime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pantomime

لغات نزدیک pantomime

پیشنهاد بهبود معانی