(عمل) عوامفریبی، نمایشی، ساختگی، ظاهرسازی
Their friendly smiles were just a charade to hide their true feelings.
لبخندهای دوستانهی آنها فقط یک عوامفریبی برای پنهان کردن احساسات واقعیشان بود.
The meeting turned into a charade, masking the real issues at hand.
این جلسه به عملی نمایشی تبدیل شد و مسائل واقعی را پنهان کرد.
(charades) (بازی) پانتومیم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His dramatic gestures made the charades easy to guess.
حرکات نمایشی او باعث میشد که حدس زدن پانتومیم آسان باشد.
She was great at acting, making the charades even more entertaining.
او در بازیگری فوقالعاده بود و باعث میشد که پانتومیم سرگرمکنندهتر شود.
(عمل) پوچ، الکی، توخالی
Her cheerful demeanor was just a charade to hide her sadness.
رفتار شاد او تنها برای پنهان کردن غم و اندوهش پوچ بود.
The politician’s promises felt like a charade.
وعدههای این سیاستمدار توخالی به نظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «charade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/charade