آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Charade

ʃəˈreɪd ʃəˈrɑːd

معنی charade | جمله با charade

noun countable

(عمل) عوام‌فریبی، نمایشی، ساختگی، ظاهرسازی

Their friendly smiles were just a charade to hide their true feelings.

لبخندهای دوستانه‌ی آن‌ها فقط یک عوام‌فریبی برای پنهان کردن احساسات واقعی‌شان بود.

The meeting turned into a charade, masking the real issues at hand.

این جلسه به عملی نمایشی تبدیل شد و مسائل واقعی را پنهان کرد.

noun plural uncountable

(charades) (بازی) پانتومیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His dramatic gestures made the charades easy to guess.

حرکات نمایشی او باعث می‌شد که حدس زدن پانتومیم آسان باشد.

She was great at acting, making the charades even more entertaining.

او در بازیگری فوق‌العاده بود و باعث می‌شد که پانتومیم سرگرم‌کننده‌تر شود.

noun uncountable

(عمل) پوچ، الکی، توخالی

Her cheerful demeanor was just a charade to hide her sadness.

رفتار شاد او تنها برای پنهان کردن غم و اندوهش پوچ بود.

The politician’s promises felt like a charade.

وعده‌های این سیاست‌مدار توخالی به نظر می‌رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد charade

  1. noun pretense

ارجاع به لغت charade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/charade

لغات نزدیک charade

پیشنهاد بهبود معانی